A. ویژگی های تجاری
- نام محصول: Fcuking Munkey
- نام تجاری: Fcuking Flava
- قیمت: 24
- مقدار بر حسب میلی لیتر: 30
- قیمت هر میلی لیتر: 0.8
- قیمت هر لیتر: 800
- مقدار مصرف نیکوتین: 6
- نسبت VG: 50
ب. ویال
- مواد پلاستیکی
- تجهیزات ویال: نوک سوزن
- زیبایی بطری و برچسب آن: خوب است
ج. امنیت
- وجود مهر مصونیت؟ خیر
- وجود ایمنی کودک؟ آره
- نکات ایمنی و قابلیت ردیابی: خوب است
د. ذائقه و احساسات
- نوع بخار: معمولی
- نوع ضربه: کم
- طعم: متوسط
- رده: میوه ای
ه. نتیجه گیری و نظرات کاربر اینترنتی که این بررسی را نوشته است
در اینجا داستان عشق Dame Abygaël و شوالیه خوشتیپ کوئنتین دوتیروآر است که با ناهماهنگیهای شناختی پروردگار و پدر این یکی روبرو میشوند، که ترجیح میدهد دخترش را با یک تنباکوکار ثروتمند بزدل ازدواج کند تا با یک ماجراجوی واپلوفیل طبقات پایین. .
توجه طنز Franchouillard و Patachon.
روزی روزگاری (یا خانم)، شاهزاده خانم زیبایی به نام ابیگائل بود که آنقدر زیبا و گستاخانه بود که مورد حسادت کل املاک بود. قلب او عاشق شوالیه میز مثلثاتی کوئنتین دوتیروآر بود که قرار بود از جنگ های صلیبی بازگردد و مایعی یخی و مخملی را کشف کرده بود که می خواست معشوقه اش آن را بچشد. اما پدرش که ارباب دره بود، برای تنها فرزندش نقشه هایی داشت. او می خواست دخترش را به عقد یک تاجر محلی درآورد.
ابیگائل شیرین آرزوی عاشقانهای در رومیت و ژولئو (کتابی از نویسندهای جوان به نام چاکسپیر) را در سر میپروراند و مهمتر از همه میخواست بوی خوش بخاری را که بوسیله بخاراگر وفادارش برای او ساخته بود، استشمام کند. او به خوبی میدانست که این ازدواج اجباری باعث میشود که تمام رویاهایش در مورد واپولوژی و عشق به شوالیه شجاعش را از دست بدهد و او را به دنیای دود چرب و سرفهآور فرو ببرد.
او بی گناه در انتظار بازگشت قریب الوقوع عشقش بود، زمانی که دسته پدرش فرود آمد.
پدر: ابیگیل، دختر کوچولوی من، تو به اندازه کافی بزرگ شدی که ازدواج کنی و همه چیزهایی را که برای خوشحال کردن یک مرد نیاز داری داری و من میدانم که تو را پسر دوست داری.
ابیگائل: هو اویییییی بابا!
پدر: خب تو با یکی دیگه ازدواج میکنی، من به ماکسیم د لا فورستیر، پسر قصاب اسب قول دادم. او بلد است سر میز بنشیند، در رختخواب آبجو می نوشد، حتی جمعه ها گوشت می خوریم و مهمتر از همه، من تنباکوی تند برای مصرف دقیقه ام خواهم داشت... زندگی خوب چه!
ابیگائل: اما پاپوآ، من 1 اهم سیم پیچ مورد علاقهام را به بوی تهوعآور این میلههای بد رول شده ترجیح میدهم و بدتر از آن، من از مردان ریشدار خوشم نمیآید.
پدر: دختر کوچک من در خانواده، همه زنان با مردان ریشو ازدواج کرده اند، من حتی قبل از اینکه آلوپسی آره آتا بز او را بگیرد، با مادرت ازدواج کردم.
ابیگائل: او با ریه های بسته اش از من بیزار می شود و فقط برای اینکه ببینم او از سوراخ های بینی اش از دود بیرون می آید، از من عصیان می کند.
پدر: چی!! اما او به گستاخی پاسخ می دهد، مراقب عصبانیت من باش که شلاق نزنم و شکافتت نکنم، پس حالا دختر کوچکم برای گردش های شنبه شب پوست گلوله است تا تب نکنی و در ساعت 7 صبح ساعت نه ولی من چی میگم
ابیگیل گریه کرد و این ابیات را که در همه تاریخ ها باقی مانده است گفت: پدرم سخت است، مادرم یخی است، من بسیار ناراضی هستم، اما چه کسی مرا خوشحال می کند؟
وقتی ناگهان حالا ناگهان و چرا که نه، از دور چه می شنود؟ آللویا کوئنتین خوش تیپ است که با اشتیاق از تپه بر روی GrapinDauphinois مجلل خود پایین می آید.
او می آید جلوی 2 قهرمان ما بایستد و بحث از سر گرفته می شود.
کوئنتین: ها! ابیگائل، زیبای من، آیا میدانی که اینها کلماتی هستند که خیلی خوب با هم ادغام میشوند، بله، خیلی خوب با هم، پس کیفم را برمیداری و این بطری معروف Fcuking Flava Munkey را بیرون میآوری که در حین موعظه کلام نیکو با مزمور خوشحال شدم. و در صورت لزوم با شمشیر به قبایل مومن مالزی؟
پدر: بس کن جوان فرلوکت، این ویال چیست؟
کوئنتین: این یک بطری 30 میلیلیتری با نسبت PG/VG 50/50 است و برای هوشیار بودن، این پیکتوگرامهای هشداردهنده زیبا برای زنان باردار، خردسالان و کسانی که جمجمهای با استخوان روی آنها دارند، از روی گردن عبور میکنند.
پدر: هی!! اما تو چی؟
کوئنتین: به Beau Papa نگاه کنید که لباسش از یک آبی عمیق زیبا ساخته شده است و صبر کنید تا این کلاه ایمنی مخصوص کودک را در بیاورم و بوی خوشمزه موز، خربزه و نوعی آدامس حباب برای ذائقه من شیرین است.
Abygaël: Hééé Knight با چهره غمگین، من اینجا هستم!
پدر: HOHO گرگ جوان چاق، تو به من علاقه داری، پالاورت را ادامه بده!
کوئنتین: حالا ببینید من در طول یک مبارزه حماسی از یک سخت پوست چه چیزی دزدیدم و علیرغم اینکه پوستم را نیشگون گرفت و شنلم را سنگین کرد، یک تریتون سوار موتیشن X v4 بود.
پدر: اما چه شی زیبایی!
ابیگل: ولی بالاخره بابا!!! و تو کوئنتین منو نمیبینی؟؟؟
پدر و کوئنتین: زن خاموش! … ما صحبت می کنیم
کوئنتین: پس من میگفتم، چند قطره روی این توپهای پنبهای بیکن عشقی کوچک میریزیم و شلیک میکنیم، برو پدر سرافراز، مکش.
پدر: خدای صدف من، این مخلوط مبتکرانه میوه ها دی تیرامبیک است اما خیلی تازه است!
کوئنتین: بله، متأسفانه، این تنها انتقادی است که میتوان به آن وارد کرد، کولادا بد دوز است، بیش از حد قدرتمند است و با وجود تمام مجموعههای مختلف خنتال، قطر یا چرخش، در Dripper، میتواند ++ یک مکعب یخ را دوباره منجمد کند و c حیف است!
پدر: اما شیطان آبی چگونه این کار را انجام دهد تا گلو یخ نزند؟
کوئنتین: شما می توانید آن را با یک مقاومت OCC از داخل یک Atoto عبور دهید، این اثر kisscool را کاهش می دهد اما قطعا برای Drip ساخته شده است، باور کنید.
ابیگیل: خب! و من پس!!!!
پدر: گوش کن دخترم، این شوالیه جوان و دلیر برای تو خیلی خوب است و وسایل جادویی اش مرا از هر نظر تکان می دهد و من همه چیز را به این کار می اندازم، بنابراین تصمیم می گیرم که تو و مادرت چمدان هایت را ببندی و چمدان هایت را بشکنیم. به نظر شما کوئنتین چه زمانی است؟
ابیگائل: اما بالاخره آقایان، به لطف چشمان شما!
کوئنتین: با گوش دادن به ابیگیل ضعیف و عاشق، همیشه باید به حرف پدرت گوش کنی. استاد این مکان ها، بدن من و دانش من تا ابد متعلق به توست.
شب هنگام، کوئنتین و لو پر هر دو در دشت Butte aux Cailles نشسته اند و خورشید غروب صورتشان را نوازش می دهد.
پدر: شیرین است، این پارچه جدید روی شنل تو دوزی شده است؟
کوئنتین: نه، او آن را در کمپینهای تبلیغاتی دیده است، اما من مرتباً آن را با OmoMicro و crapoto basta میشوییم، اما میشورم که مسخره است اما کیفیف maouste
پدر: کیفف مائوسته هزینه! Hummmm Que Cera Cera
اپیلوگ: چگونه ابیگیل میخواهد خبر بد را به مادرش بدهد؟ این را با خواندن قسمت شماره 2 حماسه بزرگ با عنوان: "I HAVE THE GLANDS MY MAY" متوجه خواهید شد.
یادداشت سردبیر: میخواستم از کمدی کمدی «Voisins Voisines» و همچنین «Kamelott» برای الهامبخش دستور زبان تشکر کنم.
امتیاز کاربر اینترنتی که این بررسی را نوشته است: 4 / 5
(ج) حق چاپ Le Vapelier SAS 2014 - فقط تکثیر کامل این مقاله مجاز است - هر گونه تغییر از هر نوعی کاملاً ممنوع است و حقوق این حق چاپ را نقض می کند.